آموزه ها

ای پسر عیش
خوش ساحتی است ساحت هستی اگر اندرآئی و نیکو بساطی است بساط باقی اگر از ملک فانی برتر خرامی و ملیح است نشاط مستی اگر ساغر معانی از ید غلام الهی بیاشامی . اگر به این مراتب فائز شوی از نیستی و فنا و محنت و خطا فارغ گردی .
(ادعیه حضرت محبوب)
88/10/11

شرح مختصر شهادت سيدالشهداء از لسان حضرت بهاءالله

به تحريک مخالفين و متعصبين يک دسته از کردهاي شيعه بغداد، به نيت اذيت و آزار حضرت بهاءالله به بيت ایشان مي روند و چون وارد محوطه مي شوند، بدون تعارف و سلام و کلام دست بر قبضه شمشير، کنار ديوار مي ايستند. ایشان يکي از آنان را مخاطب ساخته مي فرمايند: "به نظر شما آنهائي که در صحراي کربلا حضرت سيدالشهداء را محاصره کرده و قصد شهادت ايشان و اصحابشان را داشتند، به خدا و رسول معتقد بودند يا نه؟" شخص مخاطب جواب داده : معلوم است که بي دين بودند. چون که اگر مسلمان و معتقد به خدا و رسول مي بودند، فرزند پيغمبر و آل و اصحابش را شهيد نمي کردند و عترت رسول الله را به اسارت نمي بردند. حضرت بهاءالله فرمودند: "پس بنشينيد تا من مفصل از براي شما اين مطلب را بيان کنم." چون حضرات نشستند، فرمودند:
"شيعه و سني هر دو معتقدند که چون حضرت امام حسن امر خلافت را به مقتضاي مصلحت وقت به معاويه واگذاشتند و مصالحه واقع شد، معاويه در همان سال پسرش يزيد را وليعهد خود کرد و به او وصيت نمود که بعد از من با حسين بن علي مدارا کن و متعرض او مشو. ولي علما را به بذل و بخشش از خودت راضي نگاه دار تا هر چه بخواهي به حکم کتاب و سنت رسول اجرا کنند. چه اگر آنها نظرشان صرف دين بود، از علي که پسر عم و داماد رسول الله بود و از حسن که فرزند فاطمه و نبيره پيغمبر بود، دست بر نمي داشتند و متابعت مرا نمي کردند. چون معاويه از دنيا رفت، يزيد بر خلاف وصيت پدر به اول کسي که تعرض کرد، حسين بن علي بود و به حاکم مدينه نوشت که از آن حضرت بيعت بگيرد و الا سر حضرت را برايش بفرستند. حاکم مدينه به حضور حضرت مشرف شد و مطلب را عنوان کرد. حضرت اعتنا نفرمودند. حاکم از خوف بني هاشم نتوانست تعرض کند و تفصيل را به يزيد نوشت. يزيد سيصد نفر از علما را که پدرانشان از صحابه رسول الله بودند، جمع کرد و بعد از بذل و بخشش هاي بسيار از آنان فتوي خواست که آيا نفسي که با امام زمان مخالفت کند و سبب تفرقه اسلام شود حکمش چيست؟ همه نوشتند و فتوي دادند که چنين نفسي از مفسدين في الارض است و قتلش واجب و خونش مباح است. اکثري از علما به اين هم قناعت نکرده، شهادت دادند که حضرت سيدالشهداء، تارک الصلوه و مانع الزکوه است. اين است که در زيارتشان اين فقرات ذکر شده: "اشهد بانک اقمت الصلوه و اتيت الزکوه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر." چون اين استشهاد تمام شد، يزيد آن را پيش ابن زياد فرستاد و در مسجد کوفه خطيب آن فتوي را بالاي منبر خواند و نخستين نفسي که به قتل حضرت قيام کرد، شمر ذي الجوشن بود که از غايت زهد و ورع خار را از سر راه مسلمانان برمي داشت که به پاي کسي نخلد و هفتاد صف جماعت براي نماز در عقبش بسته مي شد و سرداري سپاه را عمر بن سعد وقاص که معروف به علم و تقوي بود، قبول کرد و همين او اول کسي بود که به خيمه حضرت تير انداخت و گفت: در قيامت شهادت دهيد که نخستين شخصي که به خيمه خارج از دين تير پرتاب کرد، من بودم و به اين ترتيب حضرت را به کمال مظلوميت شهيد کردند و گفتند :"ان الحسين تجاوز عن دين جده و قتل بسيف جده . . ."
حضرات کردها حالشان منقلب شد و شروع به گريه کردند و همگي از جا برخاسته، زانوي ایشان را بوسيدند و گفتند: مثل ما مثل حر رياحي است که ابتدا به قتل سيدالشهداء کمر بست و بعد نادم و پشيمان شد و اول کسي بود که در راه حضرت جان باخت. همگي به کمال اخلاص و خضوع از محضر حضرت بهاءالله اجازه مرخصي خواسته، مراجعت نمودند.
(با یک روز تأخیر به دلیل اشکلات فنی)

آموزه ها

ای اهل دیار عشق
شمع باقی را اریاح فانی احاطه نموده و جمال غلام روحانی در غبار تیره ظلمانی مستور مانده . سلطان سلاطین عشق در دست رعایای ظلم مظلوم و حمامه قدسی در دست جغدان گرفتار . جمیع اهل سرادق ابهی و ملاء اعلی نوحه و ندبه می نمایند و شما در کمال راحت در ارض غفلت اقامت نموده اید و خود را هم از دوستان خالص محسوب داشته اید . فَباطل ما اَنتم تظنون .
(ادعیه حضرت محبوب)
88/10/4

در گذشت آیت الله منتظری

ضمن طلب آمرزش برای روح آیت الله حسینعلی منتظری و تسلیت به خانواده محترم ایشان فرصت را مناسب دیدم تا مجدد فرازهایی از سخنان ایشان در رابطه با حقوق بهاییان را مورد بررسی قرار دهیم .

ایشان در پاسخ به سؤالی در مورد جايگاه حقوقي بهاييان چنین می فرمایند :
بسمه تعالی
با سلام و تحیت
‏ ‏فرقه بهاييت چون داراي كتاب آسماني همچون يهود، مسيحيان و زرتشتيان نيستند در قانون اساسي جزو اقليت هاي‏ ‏مذهبي شمرده نشده اند، ولي از آن جهت كه اهل اين كشور هستند حق آب و گل دارند و از حقوق شهروندي برخوردار‏ ‏مي‎باشند; همچنين بايد از رأفت اسلامي كه مورد تأكيد قرآن و اولياء دين است بهره مند باشند.‏ ‏ان شاء الله موفق باشيد.
منبع : سایت دفتر آیت الله العظمی منتظری
--------------------------------------------------------------------------
هرچند آیا اینکه بهاییان دارای کتاب آسمانی هستند یا خیر را باید از بهاییان پرسید و آیت الله منتظری نمی توانسته به این مطلب پاسخ صریح بدهد ولی جای بسیار خرسندی هست که یک مرجع دینی اعلام کرده ؛ آنهایی که اهل کشور ایران هستند و به قول ایشان حق آب و گل دارند باید از حقوق شهروندی برخوردار باشند .
این مطلب بسیار مهم است ، چرا که برای اولین مرتبه در طول یک حکومت دینی است که یک مقام مذهبی از حق شهروندی سخن می گوید و بین این حق و اعتقادات دینی رابطه ای قایل نیست .
هر چند اصل سیزدهم قانون اساسی که به شناسایی سه اقلیت دینی پرداخته تنها جواز انجام مراسم و تعلیمات دینی را صادر کرده و متضمن حق دیگری برای اقلیت ها نیست ، با این حال این اصل از قانون اساسی علاوه بر مغایرت با اصول دیگر ؛ در طول زمان نیز نیاز به بازنگری دارد و نمی تواند به عنوان یک اصل ثابت در قانون اساسی مطرح باشد و کلاً قانون اساسی به لحاظ کلی بودن نمی تواند وارد جزییات شود و اگر هم نیاز به تعیین اقلیت ها باشد این عمل باید توسط قوانین مدنی و مطابق با نیاز روز انجام شود .
در ضمن طبق بند نهم اصل سوم قانون اساسی که صراحتاً دولت را موظف به " رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی " میکند و هم چنین همانطور که آقای خامنه ای در پیام افتتاح مجلس هشتم ، بر عدالت همه جانبه در توزیع فرصتها و امکانات مادی و معنوی تاکید میکنند و بیان میکنند عنصر عدالت باید نابرخورداران از فرصتها و توانایی های کشور را ، از این مواهب الهی و عمومی برخوردار سازد ؛ از همین رو باید هر چه سریع تر نسبت به اقدامات غیر قانونی و غیر عادلانه علیه هر ایرانی با هر اعتقادی پایان داده شود .
این حق همه ما است که از فرصتها و توانایی های کشورمان به طور عادلانه بهره مند شویم . بنابراین باید در جهت بدست آوردن این حق تلاش کنیم و از هر اقدام قانونی و مدنی ترسی به خود راه ندهیم .

مجدداً فقدان این اندیشمند منصف را به همه آزاد اندیشان تسلیت گفته و برای روح ایشان آرزوی علو درجات دارم . در پایان امیدوارم که پیروان ایشان به حق مجری خواسته های ایشان باشند و در جهت ایجاد جامعه عدالت محور که همه انسانها بدون در نظر گرفتن اعتقاداتشان صاحب حقوق برابر باشند تلاش کنند .

آزاد اندیش باشید

آموزه ها

ای پسر انصاف
کدام عاشق که جز در وطن معشوق محل گیرد و کدام طالب که بی مطلوب راحت جوید . عاشق صادق را حیات در وصال است و موت در فراق . صدرشان از صبر خالی و قلوبشان از اصطبار مقدس . از صد هزار جان درگذرند و به کوی جانان شتابند .
(ادعیه حضرت محبوب)
زاد روز حضرت باب و حضرت بهاءالله بر همه حق جویان مبارک

دشمنی چیست و دشمن کیست (1)

افسوس که چقدر این کلمه ی نا خوشایند را می شنویم . دَم های کوتاه زندگی ما که می تواند از دوستی سیراب شود چرا به سراب دشمنی مبتلااست .
هر کس مخالف من می پندارد ، دشمن است . هر کس که اعتقادات مرا نمی پذیرد دشمن است . گاهی حتی یک قوم ، نژاد یا مذهب را دشمن می پندارم . به این ترتیب من میلیونها دشمن در سراسر عالم دارم و دریغا که تعداد دوستانم در مقابل آنها نا چیز ناچیز است . به دوست یابی نمی اندیشم ، روزهایم می گذرند و دوستی جدید نمی یابم اما در دشمن تراشی سرپنجه ام .
گاهی نوشته ای ، شعری از بزرگی ، دشمنی را به گونه ای دیگر برایم معنی می کند و آنگاه دشمنی را در درون خودم می جویم . طمع و آز بدون شک دشمن لجوجی است . حکیم طوس هم فرموده :
همه زشتی از بهر بیشی بود
مبادا که با آز خویشی بود
با این همه دشمنانی که دردرون خود دارم چگونه به دشمنان بیرونی بیندیشم . به دوستی های تازه فکرمی کنم که حسین منزوی فرموده :
دوستی گلدانی است
که دمیده است در او تازه گلی
تعبیر دشمن برایم تغییر می کند . دشمن ، شیطان نفس است . خدا ما را برای دوستی آفریده ، من چگونه دشمنی بیا فرینم . شاید نزد پروردگار ، تمامی آنانی که دشمن می پندارم، مقرب تر باشند ، نمی دانم . ولی می دانم که حضرت محمد فرموده است :
دشمن ترین دشمن تو نفس تو است که در درون تو است . (اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک)

مست شراب دوستی باشید
(نقل از وبلاگ سابق)
دوستان و همراهان عزیز امروز به مناسبت روز جهانی حقوق بشر تصمیم گرفتم که به جای انتشار یکی دیگر از آموزه های اخلاقی ، اعلامیه جهانی حقوق بشر که کشور ایران نیز آنرا امضاء کرده و ملزم به اجرای آن است را برای آگاهی شما از مفاد آن منتشر کنم .
88/9/20

اعلامیه جهانی حقوق بشر

از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضا خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی و عدالت و صلح را در جهان تشکیل میدهد ،
از آنجا که عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان وا داشته و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان و عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند بعنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است ،
از آنجا که اساساً حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر بعنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد ،
از آنجا که اساساً لازم است توسعه روابط دوستانه بین ملل را مورد تشویق قرار داد ،
از آنجا که مردم ملل متحد ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و مقام و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق مرد و زن مجدداً در منشور اعلام کرده اند و تصمیم راسخ گرفته اند که به پیشرفت اجتماعی کمک کنند و در محیطی آزادتر وضع زندگی بهتری بوجود آورند ،
از آنجا که دول عضو متعهد شده اند که احترام جهانی و رعایت واقعی حقوق بشر و آزادی های اساسی را با همکاری سازمان ملل متحد تامین کنند ،
از آنجا که حسن تفاهم مشترکی نسبت به این حقوق و آزادیهای برای اجرای کامل این تعهد کمال اهمیت را دارد ،
مجمع عمومی این اعلامیه جهانی حقوق بشر را آرمان مشترکی برای تمام مردم و کلیه ملل اعلام میکند تا جمیع افراد و همه ارکان اجتماع این اعلامیه را دائماً در مد نظر داشته باشند و مجاهدت کنند که بوسیله تعلیم و تربیت احترام این حقوق و آزادیها توسعه یابد و با تدابیر تدریجی ملی و بین المللی شناسایی و اجرای واقعی و حیاتی آنها چه در میان خود ملل عضو و چه در بین مردم کشورهایی که در قلمرو آنها میباشند تامین گردد .
ماده اول : تمام افراد بشر آزاد به دنیا می آیند و از لحاظ حثیت وحقوق با هم برابرند . همه دارای عقل و وجدان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کنند .
ماده دوم : 1- هرکس میتواند بدون هیچگونه تمایز مخصوصاً از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، مذهب ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت ، وضع اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هر موقعیت دیگر از تمام حقوق و کلیه آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده است بهره مند گردد .
2- به علاوه هیچ تبعیضی بعمل نخواهد آمد که مبتنی بر وضع سیاسی ، اداری و قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی باشد که شخص به آن تعلق دارد خواه این کشور مستقل ، تحت قیمومیت یا غیر خود مختار بوده یا حاکمیت آن بشکلی محدود شده باشد .
ماده سوم : هرکس حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد .
ماده چهارم : احدی را نمیتوان در بردگی نگاه داشت و داد و ستد بردگان به هر شکلی که باشد ممنوع است .
ماده پنجم : احدی را نمیتوان تحت شکنجه یا مجازات یا رفتاری قرار داد که ظالمانه و یا بر خلاف انسانیت و شئون بشری یا موهن باشد .
ماده ششم : هرکس حق دارد که شخصیت حقوقی او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود .
ماده هفتم : همه در برابر قانون مساوی هستند و حق دارند بدون تبعیض و بالسویه از حمایت قانون برخوردار شوند . همه حق دارند در مقابل هر تبعیضی که ناقض اعلامیه حاضر باشد و بر علیه هر تحریکی که برای چنین بعمل آید بطور تساوی از حمایت قانون بهرمند شوند .
ماده هشتم : در برابر اعمالی که حقوق اساسی فرد را مورد تجاوز قرار بدهد و آن حقوق بوسیله قانون اساسی یا قانون دیگری برای شناخته شده باشد ، هرکس حق رجوع مؤثر به محاکم ملی صالحه دارد .
ماده نهم : احدی نمیتواند خود سرانه توقیف – حبس یا تبعید بشود .
ماده دهم : هرکس با مساوات کامل حق دارد که دعوایش بوسیله دادگاه مستقل و بی طرفی ، منصفانه و علناً رسیدگی بشود و چنین دادگاهی درباره حقوق و الزامات او یا هر اتهام جزائی که به او توجه پیدا کرده باشد اتخاذ تصمیم بنماید .
ماده یازدهم : 1- هرکس که به بزهکاری متهم شده باشد بی گناه محسوب خواهد شد تا وقتیکه در جریان یک دعوای عمومی که در آن کلیه تضمین های لازم برای دفاع او تأمین شده باشد تقصیر او قانوناً محرز گردد .
2- هیچکس برای انجام یا عدم انجام عملی که در موقع ارتکاب ، آن عمل بموجب حقوق ملی یا بین المللی جرم شناخته نمیشده است محکوم نخواهد شد . به همین طریق هیچ مجازاتی شدیدتر از آنچه که در موقع ارتکاب جرم بدان تعلق میگرفت درباره احدی اعمال نخواهد شد .
ماده دوازدهم : احدی در زندگی خصوصی ، امور خانوادگی ، اقامتگاه یا مکاتبات خود ، نباید مورد مداخله های خود سرانه واقع شود و شرافت و اسم و رسمش نباید مورد حمله قرار گیرد . هر کس حق دارد که در مقابل اینگونه مداخلات و حملات مورد حمایت قانون قرار گیرد .
ماده سیزدهم : 1- هر کس حق دارد که در داخل هر کشوری آزادانه عبور و مرور کند و محل اقامت خود را انتخاب نماید .
2- هرکس حق دارد هر کشوری و از جمله کشور خود را ترک کند یا به کشور خود باز گردد .
ماده چهاردهم : 1- هرکس حق دارد در برابر تعقیب شکنجه و آزار پناهگاهی جستجو کند و در کشورهای دیگر پناه اختیار کند .
2- در موردی که تعقیب واقعاً مبتنی به جرم عمومی و غیر سیاسی یا رفتارهایی مخالف با اصول و مقاصد ملل متحد باشد ، نمیتوان از این حق استفاده نمود .
ماده پانزدهم : 1- هرکس حق دارد که دارای تابعیت باشد .
2- احدی را نمیتوان خود سرانه از تابعیت خود یا از حق تغییر تابعیت محروم کرد .
ماده شانزدهم : 1- هر زن و مرد بالغی حق دارند بدون هیچگونه محدودیت از نظر نژاد ، ملیت ، تابعیت یا مذهب با همدیگر زناشویی کنند و تشکیل خانواده دهند . در تمام مدت زناشویی و هنگام انحلال آن ، زن و شوهر در کلیه امور مربوط به ازدواج ، دارای حقوق مساوی میباشند .
2- ازدواج باید با رضایت کامل و آزادانه زن و مرد واقع شود .
3- خانواده رکن طبیعی و اساسی اجتماع است و حق دارد از حمایت جامعه و دولت بهره مند شود .
ماده هفدهم : 1- هر شخص منفرداً یا بطور اجتماع حق مالکیت دارد .
2- احدی را نمیتوان خود سرانه از حق مالکیت محروم نمود .
ماده هیجدهم : هر کس حق دارد که از آزادی فکر وجدان و مذهب بهره مند شود . این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و ایمان میباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرا مراسم دینی است هر کس میتواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً بطور خصوصی یا بطور عمومی برخوردار باشد .
ماده نوزدهم : هر کس حق آزادی عقیده و بیان دارد و حق مزبور شامل آنست که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و افکار و در اخذ و انتشار آن به تمام وسائل ممکن و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد .
ماده بیستم : 1- هرکس حق دارد آزادانه مجامع و جمعیت های مسالمت آمیز تشکیل دهد .
2- هیچ کس را نمیتوان مجبور به شرکت در اجتماعی کرد .
ماده بیست و یکم : 1- هر کس حق دارد که در اداره امور عمومی کشور خود ، خواه مستقیماً و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند شرکت جوید .
2- هر کس حق دارد با تساوی شرایط ، به مشاغل عمومی کشور خود نایل آید .
3- اساس و منشاء قدرت حکومت ، اراده مردم است ، این اراده باید بوسیله انتخاباتی ابراز گردد که از روی صداقت و به طور ادواری صورت پذیرد . انتخابات باید عمومی و با رعایت مساوات باشد و با رأی مخفی یا طریقه ای نظیر آن انجام گیرد که آزادی رأی را تأمین نماید .
ماده بیست و دوم : هر کس بعنوان عضو اجتماع حق امنیت اجتماعی دارد و مجاز است بوسیله مساعی ملی و همکاری بین المللی حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را که لازمه مقام و نمو آزادانه شخصیت او است با رعایت تشکیلات و منابع هر کشور بدست آورد .
ماده بیست و سوم : 1- هر کس حق دارد کار کند ، کار خود را آزادنه انتخاب نماید ، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد .
2- همه حق دارند که بدون هیچ تبعیض ، در مقابل کار مساوی ، اجرت مساوی دریافت دارند .
3- هر کس که کار میکند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق میشود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تأمین کند و آنرا در صورت لزوم با هر نوع وسائل دیگر حمایت اجتماعی تکمیل نماید .
4- هر کس حق دارد که برای دفاع از منافع خود یا دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند .
ماده بیست و چهارم : هر کس حق استراحت و فراغت و تفریح دارد و بخصوص به محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی های ادواری با اخذ حقوق ذیحق میباشد .
ماده بیست و پنجم : 1- هر کس حق دارد که سطح زندگانی او سلامتی و رفاه خود و خانواده اش را از حیث خوراک و مسکن و مراقبت های طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمین کند و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری ، بیماری ، نقص اعضاء ، بیوگی ، پیری یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان وسائل امرار معاش از دست رفته باشد از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردار شود .
2- مادران و کودکان حق دارند که از کمک و مراقبت مخصوصی بهره مند شوند . کودکان چه بر اثر ازدواج و چه بدون ازدواج به دنیا آمده باشند ، حق دارند که همه از یکنوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند .
ماده بیست و ششم : 1- هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود . آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی است باید مجانی باشد . آموزش ابتدایی اجباری است . آموزش عالی باید با شرایط تساوی کامل به روی همه باز باشد تا همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره مند گردند .
2- آموزش و پرورش باید طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی های بشر را تقویت کند . آموزش و پرورش باید حسن تفاهم ، گذشت و احترام عقاید مخالف و دوستی بین نمام ملل و جمعیت های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت های ملل متحد را در راه حفظ صلح تسهیل نماید .
3- پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند .
ماده بیست و هفتم : 1- هر کس حق دارد آزادانه در زندگی فرهنگی اجتماعی شرکت کند ، از فنون و هنر ها متمتع گردد و در پیشرفت علمی و فوائد آن سهیم باشد .
2- هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثار علمی ، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود .
ماده بیست و هشتم : 1- هر کس حق دارد برقراری نظمی را بخواهد که از لحاظ اجتماعی و بین المللی حقوق و آزادی هایی را که در این اعلامیه ذکر گردیده است تأمین کند و آنها را به مورد عمل بگذارد .
ماده بیست و نهم : 1- هرکس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که رشد آزاد و کامل شخصیت او را میسر سازد.
2- هر کس در اجرای حقوق و استفاده از آزادی های خود فقط تابع محدودیت هایی است که بوسیله قانون منحصراً بمنظور تأمین شناسایی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران و برای رعایت مقتضیات صحیح اخلاقی و نظم عمومی و رفاه همگانی در شرایط یک جامعه دموکراتیک وضع گردیده است .
3- این حقوق و آزادی ها در هیچ موردی نمی تواند بر خلاف مقاصد و اصول ملل متحد اجرا گردد .
ماده سی ام : هبچ یک از مقررات اعلامیه حاضر نباید طوری تفسیر شود که متضمن حقی برای دولتی یا جمعیتی یا فردی باشد که به موجب آن بتواند هر یک از حقوق و آزادی های مندرج در این اعلامیه را از بین ببرند و یا در آن راه فعالیتی بنمایند .

مرد خوبی ها

برای آنان که خوب بودن را انتخاب می کنند ، سال 32 بود و مردی که می خواست خوب زندگي كند كشته شد. سال 45 بود و مردی كه خوب زندگي كرده بود اعدام شد. سال 56 بود و مردی كه خوبي ها را مي خواست شهید شد. سال 65 بود و مردی كه ماندن خوبي ها را مي خواست در جنگ كشته شد. سال 75 بود و مردی كه به خوبي ها مي انديشيد به زندان رفت ، مرد ديگري كه براي خوبي ها مي نوشت ، به طرز مشكوكي كشته شد. سال 78 بود و آن مرد كه تازه داشت خوب بودن را تمرين مي كرد ، در حالي كه فرياد آزادي خواهي سر مي داد ، كشته شد. سال 86 بود و سكوت بود و سكوت ، و مرد هاي زيادي كه به خوبي مي انديشيدند ، به زندان مي رفتند يا زير بار زندگي له مي شدند ، و حل مي شدند در اين روزگار ِ بدعهد و تيره. و در همين روزها بود كه تو از من پرسيدي : " دوست داري شهيد بشوي ؟" و من جواب دادم : " اگر خونم هدر نشود ، آري" . ولي آنچه در برابرم بود ، تاريخ خونهايي بود كه نان و قدرت شده بودند براي كساني كه حتي معنی خوبی را نمی دانستند . اين روزها دلم براي 2 چيز بيش از همه مي سوزد : اول ، براي آنهايي كه كشته شدند تا با خونشان خوبي ها را جاودانه كنند ولي اژدهاي بدي آن را نوشيد و قدرت گرفت و بعد هم براي هم سن و سالان خودم كه در بهترين سالهاي عمرمان ، بدترين تصاوير را از زندگي مي بينيم؛ زندگي مي توانست خيلي زيبا تر از اين باشد . ولی در ميان همه ي اين بدي ها دلم روشن است ، چرا كه هنوز هستند كساني كه به خوبي ها می اندیشند و خوب زندگي مي كنند و اگر لازم باشد ، براي خوبي مي ميرند ولي اين درس را هم از تاريخ گرفته اند كه هيچ خوني بر روي زمين بهشت نخواهد آفريد. خون آدم هاي خوب نشانه ي اين است كه خوب بودن با هر شرايطي و با هر وضعي سازگار نيست و اگر اينگونه بود ، آن خوبي نيست ، دورويي و دروغ است. --
(نقل از وبلاگ سابق)

آموزه ها

ای جوهر غفلت
دریغ که صد هزار لسان معنوی در لسانی ناطق و صد هزار معانی غیبی در لحنی ظاهر ، ولکن گوشی نه تا بشنود و قلبی نه تا حرفی بیابد .
(ادعیه حضرت محبوب)
88/9/12