آموزه ها

ای پسر حب

از تو تا رَفرَف امتناع قرب و سدره ارتفاع عشق قدمی فاصله . قدم اول بردار و قدم دیگر بر عالم قِدَم گذار و در سرادق خلد وارد شو . پس بشنو آن چه از قلم عز ، نزول یافت .

(ادعیه حضرت محبوب)

رَفرَف امتناع قرب = جایگاه رفیع نزدیک شدن به حق

عالم قِدَم = عالم قدیم ، عالم ازلی ، عالم ارواح

5/9/89

 


روح القوانین

مدتی است که تکرار مطالب و بی تأثیری آنها در گوش متولیان امور موجب کسالت شده است ، ولی برخی سخنان آنچنان عطش پاسخ را بر می انگیزد که بکلی کسالت را فرو می نشاند . زمانی شاید حاکمان و پادشاهان ، خود قانون مجسم بودند و تخلف از قانون توسط ایشان معنی و مفهومی نداشت و تخلف تنها مربوط به رعایا و مخالفان حکومت می شد ولی گویا در قرن بیست و یکم و در عصری که بشر بر روی حداقل حقوق انسانی به توافق رسیده است هنوز حاکمانی یافت می شوند که قوانین خود را اصل دانسته و دیگران را به احترام گذاشتن به این قوانین فرا می خوانند غافل از آنکه اندیشه های ایشان تنها در نظامی برابر و به دور از تبعیض قابل طرح است و در چنین نظامی ، قوانین تبعیض آمیز مورد انتقاد قرار می گیرد .
آنچه که موجب می شود تا آقایان چنین بی پروا و بدون نگرانی از نقد سایرین به طرح اندیشه های خود بپردازند ، برداشت نادرست ایشان از خواست اکثریت است . ایشان ادعا می کنند که قوانین آنها مورد قبول اکثریت مردمانشان است بنابر این باید از جانب سایرین مورد احترام باشد .
حال باید دید که اصولاً اکثریت می تواند قوانینی وضع کند که ماهیتاً تبعیض آمیز باشد و حق خاصی برای اکثریت قائل شود و اقلیتی را از حقوق خود محروم کند ؟ و یا اینکه اکثریت در هنگام وضع قوانین تا چه حد از ماهیت آن قوانین آگاهی داشته و آیا کلاً آگاهی همه در یک سطح بوده است ؟ و در نهایت اینکه آیا این اکثریت قادر به تغییر قوانین بدون خواست و اراده حاکمیت است ؟ و یا اینکه حاکمیت مداوم خود را برآمده از اکثریت دانسته و تا ابد ضرورت تغییر قوانین به نفع اقلیت را نخواهد پذیرفت ؟
اصولاً گنجاندن اصلی به عنوان تعیین مذهب رسمی و برشمردن اقلیت های رسمی در قانون اساسی یک کشور نقض فاحش برابری انسانها در چنین قانونی است . در چنین کشوری ، سایر قوانین به نفع پیروان آن مذهب خاصی است که حاکمیت تعیین می کند . مختصات و مشخصه های چنین مذهبی کاملاً در اختیار حکومت است ، از همین رو برای سایرین یا اصولاً حقی قائل نیستند و یا اینکه حق برابری قائل نیستند !
مردم در زمان انقلابات اجتماعی در اوج هیجان هستند و به هنگام هیجان ، آگاهی کاهش می یابد و اصولاً تصمیماتی که در این شرایط گرفته می شود نتایج خوبی در بر ندارد ولی متأسفانه برخی فرصت طلب ، این زمان را فرصت مناسبی برای تحقق امیال خود می دانند و با تحریک مردم آنها را وادار به اتخاذ تصمیمات سرنوشت ساز می کنند .
پس از فروکش کردن هیجانات ، تازه مردم متوجه می شوند که سند بندگی خود را امضاء کرده اند و بجای آنکه حکومت تجسمی از اکثریت باشد اکثریت برداشتی از حکومت می شود از همین رو هر اکثریتی بدون تأیید حکومت در حکم اقلیت است ! در چنین شرایطی ، هیچ گاه قانون بر ضد حکومت تغییر نخواهد کرد چرا که حکومت آنرا خواسته اکثریت نمی داند . انصافاً در چنین فضایی امکان رعایت حقوق بشر وجود دارد ؟

آزاد اندیش باشید


آموزه ها

ای پسران ارض

به راستی بدانید قلبی که در آن شائبه حسد باقی باشد البته به جبروت باقی من در نیاید و از ملکوت تقدیس من روائح قدس نشنود .

(ادعیه حضرت محبوب)

89/8/21

 



آموزه ها

ای دوست

در روضه قلب جز گل عشق مکار و از ذیل بلبل حب و شوق دست مدار . مصاحبت ابرار را غنیمت دان و از مرافقت اشرار دست و دل هر دو بردار .

(ادعیه حضرت محبوب)

89/8/14