اطلبوا العلم ولو فی الصین

یکی از بارزترین وجوه بی عدالتی در دنیای امروز ، فرصت های نا برابر برای آموختن است . دنیای پیشرفته سرسختانه از مزیت های خود در عرصه علم و فن آوری دفاع می کند و حق خود می داند که به واسطه این برتری از رفاه و آسایش بیشتر برخوردار باشد و دیگران را هم در این زمینه سهیم نکند !
ولی گاهی این تبعیض شکل بی شرمانه تری به خود می گیرد و این هنگامی است که افرادی صرفاً به واسطه عقیده خود ، از امکان آموختن محروم می شوند . اگر جوامع پیشرفته ، امروز خود را در زمینه علم و دانش صاحب حق می دانند به واسطه سالها تلاش و کوشش در این زمینه است ؛ یعنی سالهایی که دیگران سرگرم مسایل خرافی بودند آنها برای کشف روابط ضروری حاکم بر ذات کائنات تلاش می کردند . با این وجود آنها اکنون مانع سعی و تلاش دیگران برای رسیدن به یافته های جدید نمی شوند و حداقل آنکه آنها مدتها است که عرصه علم و دانش را از عرصه عقیده و مذهب جدا کرده اند و ملاک آنها برای دسترسی به علم و آگاهی ، تنها استعداد و تلاش است و البته آنکه طاووس خواهد جور هندوستان کشد .
ولی در دنیای امروز ما ، عقیده ای که در آموزه های خود فراگرفتن علم را حتی از کافران هم مجاز دانسته ، اجازه آموختن به دیگرانی که عقیده ای متفاوت دارند را نمی دهد . برای چنین گروهی علم ، ابزاری برای قدرت بیشتر و تسلط فکری و عقیدتی بر دیگران است و از همین رو نمی توانند تحمل کنند که افرادی با عقاید متفاوت به علم و دانش دست پیدا کنند ؛ مبادا که از جلال و جبروت آنها کاسته شود .
حال در این وانفسای بی عدالتی و بی انصافی عده ای با افکار متفاوت سعی دارند قالب سخت عقیده حاکم را بشکنند و بدون پیروی از عقیده حاکم و با حداقل امکانات ، چراغ علم و دانش را برای طالبان واقعی آگاهی و بصیرت روشن نگه دارند  بسیار واضح است که چنین حرکتی با مقاومت روبرو میشود و این عده مداوم سرکوب شده و به انواع بلایا دچار می گردند .
جوانان بهایی ایران بعد از سال 1357 امکان ادامه تحصیل را در دانشگاه های ایران نداشته اند تنها از سال 1384 به واسطه اصرار و پا فشاری این جوانان و از روی یک نیرنگ ، حاکمیت اجازه محدودی را برای ادامه تحصیل این جوانان صادر کرد ؛ صرفاً به این دلیل که در عرصه بین المللی اثبات کند که جوانان بهایی می توانند به دانشگاه بروند و آنهایی که از ادامه تحصیل محرومند مشکل دیگری دارند .
ولی در طول تمام این سالها جوانان مستعد بهایی از تلاش برای تحصیل علم کوتاهی نکرده اند و در قالب یک آموزش مستمر و برنامه ریزی شده به مطالعه پرداختند و علم را از هر جا و از هر کسی که می شد آموختند ؛ حال بعد از 24 سال که جوانان بهایی از طریق یک سیستم مطالعۀ خود آموز به پرورش توانایی های خود مشغول هستند ؛ حاکمیت به این نکته پی برده که این "مکان دانشگاه" نیست که به افراد علم می آموزد بلکه هدایت و راهنمایی انسانهای آگاه است که جوانان طالب دانش را در این طریق به پیش می برد و این هدایت و راهنمایی ، امروزه به طرق گوناگون در دسترس است . ولی متأسفانه حاکمیت هر از گاهی این انسانهای آگاه - که به هدایت این جوانان جویای علم مشغول هستند - را به انواع بلایا دچار می کند تا از وظیفه خطیر خود صرفه نظر نمایند ؛ غافل از آنکه این قصه سر دراز دارد و تا زمانی که انسانهای آگاه در این دنیا هستند و دانش اندوزی یک نیاز است این روند ادامه خواهد داشت .
آزاد اندیش باشید