دشمنی چیست و دشمن کیست (1)

افسوس که چقدر این کلمه ی نا خوشایند را می شنویم . دَم های کوتاه زندگی ما که می تواند از دوستی سیراب شود چرا به سراب دشمنی مبتلااست .
هر کس مخالف من می پندارد ، دشمن است . هر کس که اعتقادات مرا نمی پذیرد دشمن است . گاهی حتی یک قوم ، نژاد یا مذهب را دشمن می پندارم . به این ترتیب من میلیونها دشمن در سراسر عالم دارم و دریغا که تعداد دوستانم در مقابل آنها نا چیز ناچیز است . به دوست یابی نمی اندیشم ، روزهایم می گذرند و دوستی جدید نمی یابم اما در دشمن تراشی سرپنجه ام .
گاهی نوشته ای ، شعری از بزرگی ، دشمنی را به گونه ای دیگر برایم معنی می کند و آنگاه دشمنی را در درون خودم می جویم . طمع و آز بدون شک دشمن لجوجی است . حکیم طوس هم فرموده :
همه زشتی از بهر بیشی بود
مبادا که با آز خویشی بود
با این همه دشمنانی که دردرون خود دارم چگونه به دشمنان بیرونی بیندیشم . به دوستی های تازه فکرمی کنم که حسین منزوی فرموده :
دوستی گلدانی است
که دمیده است در او تازه گلی
تعبیر دشمن برایم تغییر می کند . دشمن ، شیطان نفس است . خدا ما را برای دوستی آفریده ، من چگونه دشمنی بیا فرینم . شاید نزد پروردگار ، تمامی آنانی که دشمن می پندارم، مقرب تر باشند ، نمی دانم . ولی می دانم که حضرت محمد فرموده است :
دشمن ترین دشمن تو نفس تو است که در درون تو است . (اعدا عدوک نفسک التی بین جنبیک)

مست شراب دوستی باشید
(نقل از وبلاگ سابق)

هیچ نظری موجود نیست: