روز جهانی زن

هر لحظه در جهان اتفاقات گوناگونی رخ می دهد که بسیاری از آنها از اراده انسان خارج است . یکی از این اتفاقات سه سال پیش روی داد و قدمی شد برای رسیدن به یک سری از تحولات بعدی . در سه سال پیش در روز 18 اسفند ماه ، وبلاگ جنبش برابری حقوق انسانی متولد شد و این تولد یک روز پس از روز جهانی زن بود و علیرغم اینکه برای مؤسس این وبلاگ انتخاب چنین روزی کاملاً اتفاقی بود ؛ این هم زمانی با هدف این وبلاگ بسیار هماهنگ بود و انگیزه ای شد برای ادامه قوی تر راهی که در پیش گرفته بود .

هیچگاه در آن زمان نمی شد به تحولاتی که امروز در جریان است پی برد ولی به تأثیر چنین اقدام کوچکی در شکل گیری این تحولات می توان باور داشت . هر چند ایجاد یک چنین وبلاگی به این ابعاد نمی تواند عامل اصلی تحولات اخیر باشد ولی قطعاً در زنجیره عوامل یک جایگاه کوچکی دارد . جهان ما جهان عمل و عکس العمل ها است ، هیچ پدیده ای در این جهان خنثی نیست و زمانی در جایی تأثیر گذار خواهد بود .

این وبلاگ ، زمانی که برابری را در همه عرصه های انسانی مطرح ساخت هنوز باور جامعه ما به این ایده به حدی که امروز به آن باور دارد نبود و قطعاً این باور هر روز عمیق تر نیز خواهد شد . باوری که همه انسانها را جدا از جنس و نژاد و عقیده یکی دانسته  وهمه را شایسته حقوق انسانی برابری می داند . خوشبختانه این گفتمان - برابر دانستن حقوق انسانی همه انسانها - در بین آحاد جامعه ما جای خود را پیدا کرده و به زودی به گفتمانی غالب تبدیل خواهد شد .

در این میان زنان جامعه ما ضمن تحمل قسمت بیشتری از بار تحولات اخیر ؛ حقوق انسانی بیشماری که همواره از آن محروم بوده اند را طلب می کنند و به حق ، این قشر از جامعه را باید رهبر فعالیت های برابری طلبی دانست . زنان ، قرن ها است که به دلیل عدم بلوغ فکری بشر و اسارت انسان در زندان تعصبات و خرافات قربانی این نابرابری حقوق انسانی هستند و البته بار این اشتباه تاریخی تماماً به دوش مردان نیست چرا که مربی مردان امروز ، زنان دیروز هستند و زنان به ندرت توانستند مردی را متناسب با زمان خودش تربیت کنند ولی خوشبختانه امروزه با افزایش آگاهی زنان این نقیصه در حال رفع شدن است و مردان بیشتری به حقوق انسانی زنان توجه می کنند . علاوه بر این برخی از زنان با در پیش گرفتن راه افراط سعی دارند تا با نفی حقوق مردان ، حقوق از دست رفته خود را باز پس بگیرند و به این ترتیب به عاملی برای نابرابری تبدیل می شوند و مردان را برای اعطای حقوق برابر به زنان دلسرد می کنند .

اکنون ضمن پذیرفتن تفاوت های ذاتی که از ازل در سرشت زن و مرد وجود داشته و تا ابد نیز خواهد داشت ؛ باید به این واقعیت اعتراف کنیم که برابری حقوق به معنای برابری وظایف نیست و هیچگاه قرار نیست زن و مرد جایگاه یکدیگر را اشغال کنند بالعکس زنان ما باید بیاموزند که وظایف زنان کم ارزش تر از وظایف مردان نیست و از همین رو باید حقوقی برابر با مردان داشته باشند . زن چه در جامعه شغلی متناسب با توانایی اش بعهده بگیرد و چه مسئولیت اداره امور منزل را پذیرا باشد باید بتواند همانند یک مرد از حمایت قانون برخوردار باشد . زنان هنگامیکه به حمایت قانون نیاز دارند باید این اطمینان را داشته باشند که جنسیت ملاک حقیقت نخواهد بود و به آنها به عنوان موجودی که تنها دارای نیمی از ارزشهای انسانی است نگریسته نمی شود ، این است آن برابری ایده آلی که زنان برای آن باید تلاش کنند .

آزاد اندیش باشید

 


هیچ نظری موجود نیست: