با دوستان مروت با دشمنان مدارا

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مــــــــــــــدارا

نزدیک به 700 سال است که لسان الغیب ، حافظ شیرازی این ابیات را سروده و به عقیده نگارنده ، حافظ در زندگی خود هدفی جز تفسیر این دو حرف نداشته است . حال چگونه است که پس از گذشت این سالیان متمادی ، حداقل ما ایرانیان که میتوانیم به راحتی از چنین چشمه های عرفان سیراب شویم ، هر چه بیشتر از آنها فاصله میگیریم و تنها به ابراز افتخار به این بزرگان اکتفا میکنیم . آیا تا به حال ، ما به دنبال این بوده ایم که تفسیری از این دو حرف بیابیم ؟ آیا در طول این 700 سال کسی تفسیری از این دو حرف ارائه کرده است ؟
دو حالت بیشتر وجود ندارد ، یا اینکه ما به دنبال آسایش دو گیتی نیستیم ، یا اینکه اصلاً قبول نداریم از این راه میتوان به آسایش دو گیتی رسید . حالت اول که کلاً محال است ولی آیا از راه مروت با دوستان و مدارا با دشمنان میتوان به آسایش دو گیتی رسید ؟
چه چیز امنیت و آرامش جهان را بر هم زده است ؟ آیا غیر از دشمنی و نفاق عامل دیگری هم میتوان برای آن یافت ؟ ریشه تمام آشوب های جهان دشمنی است ، بنابراین راه حل در این است که یا دشمنی به دوستی تبدیل شود یا اینکه دشمنی بی اثر شود . انسانهای با مروت ، بزرگ منش و از خود گذشته همه را دوست می پندارند و در بر قراری دوستی تلاش میکنند و با این حال اگر دیگری بر دشمنی اصرار ورزید راه مدارا در پیش میگیرند . ما باید اصل را بر دوستی بگذاریم . یعنی اینکه با بزرگ منشی و سعه صدر به دیگران به چشم دوست بنگریم نه دشمن . اینکه فکر کنیم دیگران همیشه در صدد ضربه زدن به ما و توطئه بر علیه ما هستند ، نشانه هوش و ذکاوت نیست . تئوری دایی جان ناپلئون دیگر شکست خورده و عدم کارایی آن ثابت شده است . در عین حال مدارا با آنهایی که در مخالفت با ما اصرار دارند به معنی تسلیم و انفعال نیست . خیلی روشن است ، مدارا یعنی مقابله نکردن ، یعنی اینکه ما هم با مخالفان به مخالفت و عناد نپردازیم ؛ چرا که پیمودن طریق مقابله تنها بحران دشمنی را پیچیده تر کرده و هیچ گره ای را هم نمی گشاید . ولی در مدارا باید به فکر حل مشکل و جلب دوستی بود و در این راه صبر را باید توشه راه ساخت و از صرف جان و مال نیز نباید دریغ کرد . مثالی که به فهم مطلب کمک میکند ، مثال رودخانه است که در مسیر خود هیچ سنگی را مانع خود نمیداند و در کمال ملایمت بر همه آنها مرور میکند مگر آنکه مانعی ، راه عبور رودخانه را سد کند . در این زمان اگر قصد رودخانه فقط تکان دادن و جابجایی آن مانع باشد چه بسا که قدرت آن مانع از قدرت رودخانه بیشتر باشد و رودخانه را به برکه ای راکد تبدیل کند ولی رودخانه میتواند با تغییر مسیر و یا یافتن روزنه های بسیار کوچک در آن مانع ، راه عبور خود را یافته و به جریان خود ادامه دهد . ما که صد بار بدی کردیم و دیدیم ضررش را ، یک بار هم ببینیم خوبی چه بدی دارد ؟
بنده تفسیر شعر حافظ را در کلام زیر یافتم ؛ اگر شما هم با بنده موافق هستید در عمل به آن بکوشیم :

"ای اهل عالم سرا پرده یگانگی بلند شده به چشم بیگانگان یکدیگر را منگرید ، همه بار یک دارید و برگ یک شاخسار ."

یعنی همه ما میوه های یک درخت هستیم و برگ های یک شاخه چرا باید با هم بیگانه باشیم ؟
(نقل از وبلاگ سابق)

۱ نظر:

diamond گفت...

من که بلاگ قبلت رو نخوندم ولی شاید چون حرف حق زدی مسدود شدی چون اگه چاخانشون رو می کردی تا بی نهایت بلاگت باز بود و بلاگ سال شناخته می شد.